loading...

خفگی

بهونه گیر شدم.. زود رنج شدم.. حساس شدم... بدبین شدم... تنبل شدم... ذهنم پر از حروفه ولی دل و دماغ تخلیه کردنشونو ندارم... دلم میخواد داستانمو ادامه بدم..ولی این...

بازدید : 2092
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 15:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خفگی

بهونه گیر شدم..

زود رنج شدم..

حساس شدم...

بدبین شدم...

تنبل شدم...


ذهنم پر از حروفه ولی دل و دماغ تخلیه کردنشونو ندارم...


دلم میخواد داستانمو ادامه بدم..ولی این پروکسی‌های رو مخ تلگرام نمیذارن😑


اینجا آدما خیلی بیرحم شدن...

نمک میپاشن رو زخمات..

منم که حساس

منم که زودرنج...

هی گوله میشم توی خودم و میبارم...

خیلی خسته ام...

خیلی...


این روزا سه تا چیزو توی بیان خوب فهمیدم...

1.هیچوقت به طرف هیشکی دست کمک دراز نکنم...

2. آدم‌ها مجبور نیستن دوسم داشته باشن...این همه حس توی دنیا وجود داره...

3.از دست کسی که برام مهمه ناراحت نشم...چون من براش مهم نیستم...((:

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 146
  • بازدید کننده امروز : 29
  • باردید دیروز : 5
  • بازدید کننده دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 169
  • بازدید ماه : 184
  • بازدید سال : 4310
  • بازدید کلی : 86516
  • کدهای اختصاصی