همیشهی خدا جملهی معروفی برای معرفی کردن خودم داشتم که عاشق به کار بردنش در نوشتههایم بودم. یادم نیست دقیقش چه بود؛ولی مضمونش این بود"ی آدم چرا باید انقدر اکسیژن هدر بده" حال آنکه آن اکسیژن چه بود و من چرا هدر میدادمش را شاید فقط خودم بدانم...امروز بی هوا به نوشتن فکر کردم.به روزی که از نوشتن منع شدم هم فکر کردم. به بی قراریهای آن شبها. به بغضهایی که دوام نیاوردند و رعد و برق شدند و باریدند...
آدرس جدید شورای حل اختلاف دهگلانخسته شدم از خودم...از این آدم روانی که خسته شده از کلمه بی معرفتی که میچسبونن به اسمش...خسته شدم از "از دست دادن" خسته شدم از "نبودن" "نداشتن" خسته شدم از "غریبه بودن" خسته شدم از "درد" از "اشک" از اینکه حس میکنم تنها آغوشمو از دست دادم....خسته شدم از اینهمه حال بد...خسته ام..حتی شمار آدمهایی که این روزا حالشونو از خودم بهم زدم از دستام در رفته...دلم تنگ شده برای فاطمه..درسته هیچ وقت درکم نمیکنه ولی حداقل با هم میخندیدیم...کاش دستم میشکست و اون روز بر نمیگشتم بهش بگم چقدر غریبه شدی... خدایا تک تک این اشکای امشبم رو بشمر...بشمر...بشمر...و مطمن باش پای هر کدومشون هزار تا جمله است که نهصد تاش نوشته"لعنت به من" بشمر..بشمر و بهم بگو چند بار به خودم لعنت فرستادم...چند بار حالم از خودم بهم خورده امشب...چند بار...
بهترین سایت خرید ممبر تلگرامامروز بی هوا به یک وبلاگی برخورد کردم کهی نوشته جالبی نوشته بود...
موقت..صرفا جهت خالی کردنامروز وقتی به وبلاگهای به روز شده سر زدم...وبلاگهایی رو دیدم که خیلییی خوب مینوشتن و سابقه خوبی هم توی بیان داشتند.ولی پستهایشان را که نگاه میکردی نه نظری..نه لایکی..نه چیزی...یک سریها هم که کلا قطع امید کرده بودند و همهی در و دیوارهای وبلاگ رو بسته بودند. واقعا وبلاگ نویسی یعنی این؟ اصن این روزها حوصله خوندن همون چهار خط نوشتهی خوب رو داریم..؟به وبلاگهای جدید سر میزنیم؟ توی سه ماه اخیر چند تا دوست جدید بیانی پیدا کردیم..؟چند تا وبلاگ جدید رو دنبال کردیم که بخونیم...؟
موقت..صرفا جهت خالی کردنتعداد صفحات : 1